کیان عزیزمکیان عزیزم، تا این لحظه: 11 سال و 11 ماه و 28 روز سن داره

برای کیانم ، هدیه ی ناب خدا

شمارش معکوس برای اینکه پاهای کوچولوتو توی دنیای بزرگ بزاری

  مامان الان ساعت ١٢:٤٩ شبه و من و بابایی و شما بیداریم . بابا داره تلویزیون نگاه می کنه  ، من دارم برات می نویسم  و شما هم دارین پشتک  و موج مکزیکی می زنید عزیز مامان امروز ٣٠ فروردین ماه و شمارش معکوس برای اینکه پاهای کوچولوتو تو دنیای بزرگ بزاری داره شروع می شه . قدمت رو چشمام مامانم منتظرتم .  ( ١٣ روز دیگه ) بزار از احوالات خودم برات بگم : روزها بر طبق عادت (‌که هر روز سرکار می رفتم ) ساعت ٦ یا ٦:٣٠ صبح بیدارم تا ساعت ٩ صبح روی مبل دراز می کشم   و تلویزیون نگاه می کنم تا دوباره خوابم ببره ، چشمام که سنگین شد می رم تو تختخواب و تا ساعت ١١ گاهی ١٢ ظهر خوابم . شبها هم تا...
30 فروردين 1391

تولدت مبارک عشقم ( 23 فروردین تولد بابای آقا کیان )

مجید عزیزم در ستاره بارانِ میلادت میان احساس من تا حضور تو حُبابی است از جنس هیچ از دستان من تا لمس نگاه تو آسمانی است به بلندای عشق جشن میلادت را به پرواز می روم دراین خانگی ترین آسمانِ بی انتها آسمانی که نه برای من نه برای تو که تنها برای “ما” آبیست       تولدت مبارک   همه زندگی من ( کیان مامان امروز من و خاله مهناز به بهانه خرید برای خاله ، بابایی رو بردیم خیابان فلسطین برای خرید عینک آفتابی ( آحه اونحا بورسشه ) چندتا مغازه اول بابایی برای خاله عینک انتخاب می کرد بعد مجبور شدم بهش بگم برای کادوی تولد خودش اونجا رفتیم تا برای خودش انتخاب کنه ولیکن بابایی...
23 فروردين 1391

انتخاب نام برای فرشته کوچولو

سلام پسر عزیزم ، بالاخره من و بابایی برایت اسم انتحاب کردیم   . . تو تعطیلات عید مامان جون اینا اومده بودند خونمون عید دیدنی و همنون موقع تصمیم گرفتیم اسمتو قطعی کنیم از بین اسم های زیادی که برات انتخاب کرده بودیم ، اسم های سورنا ، بهداد و کیان کاندید شدند . اول خاله مریمت اسم ها رو کاغذ نوشت که قرعه کشی کنه ولیکن مامان جون و باباییت با اسم کیان موافق تر بودند بنابراین با موافقت من و بابایی و بقیه تصمیم گرفتیم اسم نازت کیان باشه . کیان به معنای پادشاه بزرگ می باشد . امیدوارم از اسمت خوشت بیاد . بعد از انتخاب نهایی اسمت ، خاله مریمت اسمت رو کاغذ نوشت و باباییت هم بعد از وضو گرفتن یه یادداشت...
14 فروردين 1391

سال نو مبارک

چگونه بگویم نوروز مبارك باد وقتی لحظه های سنگین انتظار خسته از ایستادن در پشت پنجره نگاهم زانو زده اند نوروز  من فقط با آمدن تو و استشمام عطر پیراهنت نوروز می شود وقتی آمدی قلك لبخندهایم را كه سالهاست در كنج دلم كاشته ام به تو هدیه خواهم داد ... می دانم که می آیی و آن روز زیاد دور نیست ...  عزیز دلم ، منو بابایی سال نو رو بهت تبریک می گیم و منتظر رسیدن بهار زندگی تو هستیم . دوستت داریم پسر عزیزم. ...
11 فروردين 1391
1